ژنرال مشهور ماکسیموس یک رهبر نظامی مشهور بود ، اما به دلیل فتنه دادگاه ، فرمانده بزرگ به یک برده فرخنده تبدیل شد. این زندانی از مرگ فرار کرده بود و اکنون در حال مشاجره کردن بود و در خواب این بود که همه زنان رومی را با دیک بلند خود لخت کند. امپراتور روم سعی می کند سرنوشت کل جهان را به طور همزمان با صیغه ها کنترل کند و مقدسات عشق را آموزش دهد. او نمایندگان شیرین قبایل شکست خورده را خشک می کند ، ارگی های سرگیجه ترتیب می دهد. در دادگاه ، همه زنان زندگی جنسی ناعادلانه را پشت عکسهای سکسی کوس و کیر سر می گذارند ، و با هر جنگجو که دارای خروس سخت است ، لعنت می کنند. ماکسیموس برای افتخار امپراطوری در نبردها جنگید ، همسران مخالفان شکست خورده را مسح کرد ، خدمتکار دربار را بر روی قلاب قرار داد و شمشیر خود را با زبان خود لیسید بهتر از اینکه شمشیر خود را در این جنگ تکان داد. یک ژنرال وفادار باید به یک گلادیاتور تبدیل شود که برای سرگرمی عموم مردم و امپراتور در کولوسئوم می جنگد ، اما اگر او لیاقت عنوان جنگنده بدون شکست را در عرصه بازیگری داشته باشد ، حتی هواداران بیشتری نیز در پشت میله ها ظاهر خواهند شد تا در اتاق خواب امپراتور. یک رابطه مقعد و سازش ناپذیر ، روح گلادیاتور را با شهوت پر می کند ، که هنگام مواجهه با چهره ستمگر مستبد ، می خواهد پشت سر بگذارد.