پدر جولیا روکا مبلغ زیادی به سارقان بدهکار بود. قمارباز فقیر سعی کرد از وام گیرندگان پنهان شود ، اما سرانجام به گوشه ای رسید. هنگامی که اسلحه به گلوی او خورد ، یکی از دو گزینه به او پیشنهاد شد - به عنوان یک سرطان بخاطر سوءاستفاده شدید از آبروی یا ایستادن به کلیدهای تئاتر ، جایی عکسکس کیر که او برای تماشای نمایشنامه های دخترش به آنجا رفت. آکروبات برازنده بر طناب ها نشست ، گویی می دانست که روزی برای بدهی های پدرش باید با گربه خود بپردازد. این سوء رفتار حتی نیازی به تهدید نداشت ، زیرا ژیمناست هواپیمایی از آمادگی خوابیدن با اولین شخصی که با او ملاقات داشت ، تنها در صورتی که بستگان ناراضی وی تنها باشد ، می خوابد. رابطه جنسی در تئاتر برای جولیا راک در حال حاضر به یک سرگرمی از انواع تبدیل شده است ، زیرا پدر دختر خود را که مناسب بود برای فریب دادن چیزهایی با هر کسی که تنبلی نمی کرد از دست داد ، از دست داد.