من قبلاً به سر کار رفته ام ، بنابراین شروع کردم! او برای لحظه ای به دوست خود رفت تا برخی فرمول ها را برای او روشن کند ، اما فقط صبح از او برگشت ، با مشکل در بازسازی پاهای لاغر خود به دلیل داشتن لب و گربه شیرین گلی که داشت ... وقتی شروع به توضیح کار در آزمایشگاه کرد ، کودک جذاب حتی متوجه این موضوع نشد که چگونه دست او ، به آرامی ران خود را نوازش می کرد ، ناگهان در زیر نوارهای لاستیکی شورت های سفید و برفی نازک او ظاهر شد. و بعد خیلی دیر شد: او به شدت جریان داشت ، و وقتی او را روی تختخواب کرد و پاهای بلند خود را بالا برد و شورت هایش را از زانو بیرون آورد ، با لب های پرشور او به ترک خورد ، اندیشه شیرین تنها لذت بی پایان که شیرین می کند. روی آن یک بدن صاف ریخت و تمام سلول ها را پر کرد. بدون ترغیب ، او ابزار قدرتمند خود را به دهان گرفت و مشتاقانه آن را عمیق تر بلعید ، و با دقت آن را با لب های گرم و ظریف صیقل داد. لباس کیرتو کس خفن از آنجا دور شد ، در گربه ای بی شرمانه او مانند پیستون ، یک خروس ضخیم قرمز داغ به اطراف چرخید. همه اتفاقات به شکلی ناگهان افتاد که موج شهوت بی روح حتی روشن تر شد و وقتی سر عظیم خود را در یک حلقه باریک شکلات قرار داد ، شلخته نمی توانست جلوی او را بگیرد و پیچ سنگ محکم او الاغ خود را از بکارت محروم کرد.