بنابراین من چند دقیقه طول کشید تا برای حل یک مشکل دشوار در ریاضیات بیشتر از شما کمک بخواهم! کودک اغواگر در راه خانه ، به كلاس نگاه كرد كه در «برج» خوب انجام می داد و مختصراً با نقشه امتحان راه حل مسئله پیچیده را برای او توضیح داد. آن فرد معلوم شد که یک میزبان میهمان نواز است و به سرعت عذرخواهی کرد که اجازه نداد چنین مرغ جذاب بدون نوشیدن قهوه برود. با نشستن روی مبل دنج در اتاق نشیمن ، در مورد انواع چیزهای کوچک با او صحبت کردند و آب نبات باعث شد دهان حسی او را با چکمه های خود بخوابد. نگاه روی لبهای قرمز رنگ او شیرینی آب نبات را چنان شیرین کرد که تصمیم به ادامه حرکت گرفت. او به طور تصادفی دختری را که در کنار او نشسته بود به دست آورد و به آرامی سر خود را به سمت خروس خود هل داد ، جمعیت بزرگی که در شلوار او بلند شده بود. و در کمال تعجب خود ، زن جذاب ، مقاومت نکرد ، پرواز او را برداشته و دیک بزرگ خود را از اسارت رها کرد و شروع به مکیدن آن با لذت کرد. او بهترین سعی خود را کرد! او تا بیضه ها را بلعید ، لیس سر بزرگی خود را لیسید ... او به سرعت دامن شرمساری جذابش را درآورد و روی زانوها نشست ، در غار كير كون مخملی صورتی خود ، به معنای واقعی کلمه برای چند لرز عمیق قدرتمند فرو رفت و او را به ارگاسم سوق داد.