یک مرد بالغ قربانی تحقیر جنسی توسط یک دختر سیاه پوست به نام ماریا رایدر شد. او یک خنجر نوشید و زندانی ساخت ، اکنون مرتباً در یک انبار در نزدیکی خانه لعنتی و کتک خورده است. زن سیاه قلدری را بسیار پیچیده ترجیح می دهد: خفه شدن با مقعد ، پرینه نشسته بر روی صورت ، ضرب و شتم اسکروتوم ، فشار آلت تناسلی. این حیوان وحشی هر ثانیه که به تنهایی با او گذراند ، زندانی را عزادار می کند ، زیرا او یک همسر دارد که در تمام زندگی وفادار مانده است. وقتی دهقان با اشک در چشمانش به پایان رسید ، عوضی فقط به صورت مسخره ای در صورتش می پیچد و قول می دهد دفعه دیگر او را حتی سخت تر هم سرخ کنیم.این زن می تواند با زنجبیل شیرین درد را تسکین دهد. هنگامی که مرد فقیری تحمل ناپذیری را تحمل می کند ، او را رها می کند ، به او اجازه می دهد نفس خود را حفظ کند ، به سمت آلت تناسلی خود خم شود و آن را شیرین بخورد. مرد در بین خواسته ها پاره می شود ، زیرا از یک طرف می خواهد زباله ها را با یک تیغه سیاه به پایان برساند و از طرف دیگر - در هنگام کیر توکوس متحرک شوک هیپوکسیک به خشونت خاتمه دهد ، زیرا او هرگز همسر خود را به رختخواب نمی انداخت. ماریا رایدر نفرت را در چشمان یک اسباب بازی زنده می بیند ، تنش از کشیدن عضلات خوانده می شود ، عصبانیت در انگشتان چسبان دیده می شود ، که یک مرد بالزاک با خوشحالی می خواهد در گردن خود ببندد. جانور عصبانی عضو عضو بازنده را از بین می برد و باعث می شود که وی به عنوان یک عمل دیگر خیانت جنسی به انزال خود نگاه کند ، سپس باز هم عضو کثیف را با زبان خود لیس می زند تا حالت خود را بالا ببرد.