ربکا وانلر 43 سال سن دارد و زنی بسیار ثروتمند است که با یک مرد ثروتمند ازدواج کرده است. او خانه ای مجلل ، یک تجارت موفق دارد و نیمه دوم روابط واقعی دارد. تنها مشکل والدین پرورش دهنده حسادت بی شرمانه اوست. حسادت های مهربانی عادت به فدا کردن خواسته های خود ندارند ، به خصوص که دلبر یک سینه بزرگ لعنتی دارد که سعی در پوشیدن لباس کم تحریک آمیز و بدون گردنبند دارد. جی معروف ترین پرورش دهنده اسب در کشور است - اسب های او فقط جوایز می گیرند. اما نگاه این زن به پسر دیگری متمرکز است که بر خلاف شوهرش ، هنگام برقراری ارتباط یا ملاقات ، توجه بیشتری ، زرق و برق ، حساسیت نشان می دهد. پابلو برای خرید اسب سواری به جی آمد ، که در نظر گرفته شده بود برای هدیه دادن به همسر جوان یک مرد خوش تیپ و خوش تیپ. پس از انعقاد معامله ، مشتری یک ترفند دیوانه وار انجام داد - در پشت همسرش او ربکا را با لب به عقب گرفت. انگشتان ناراضی مستقیماً به داخل مقعد نفوذ کرده و باعث می شوند که بلوند بالغ همه چیز را به روح او تبدیل کند. لاولاس نور معاشقه را نشانه ای از مجاز بودن قلمداد می کرد ، و عدم ابراز نارضایتی در هنگام ارتکاب قلعه یک تهدید مستقیم برای آبروی خود ربکا بود. آیا یک زن متاهل قادر عکس کیر توکوس زن به آرام کردن شیاطین درونی خواهد بود یا اینکه ران خود را با پابلو تنها خواهد کرد؟