این دو دوست زیر یک چلپ چلوپ دیوانه وار افتادند. و تنها نجات برای آنها ، دیدار غیر منتظره از دختری از یکی از آنها بود که در همان نزدیکی زندگی می کرد. این دختر جذاب با خوشحالی دو مرد را که خیس شده بودند پذیرفت و به آنها پیشنهاد کرد که لباس های خود را در حمام خشک کنند و فعلاً برای مدتی از حوله هایی که می توانند در آنجا پیدا کنند استفاده کنند. مرغ آنها را به آشپزخانه دعوت کرد ، جایی که او چای گرم و خوشمزه نوشید. و شاید از مجاورت تنه برهنه باشکوه آقایان ، از قطره آب زردآلو در چای معطر عکس کس تنگ وکیرکلفت ، اما او یک میل بیش از حد داشت که لحظه حضور دو پسر بزرگ را در خانه به دست آورد. او روی یکی زانو زد و با خوشحالی به دیگری اشاره کرد ، بنابراین او پیوست. آدمکها اصلاً اعتراضی به چنین عاقبت عصرانه نداشتند و آن مرد که نزدیک شد بلافاصله داخل حوله انداخت و پیچ از قبل هیجان زده خود را روی لبهای داغ کودک مشتاق قرار داد. او مشتاقانه لب هایش را لیس می زند و دیک خود را با دهان گرمش می گیرد. در همان زمان ، دانش آموز دیگری با خروس چربی خود وارد گربه فعلی خود شد ، و یک عیار قلاب بسته شده به دو تنه بلند که به درون اقیانوس با لذت وصف ناگهانی فرو رفته بود ، ناله های بلند را از ارگاسم های باور نکردنی رها کرد.