در سکسکیر تو کس یک تخت راحت

Views: 1217
کودک در تختخواب گرم و دنج خود بسیار شیرین خوابید ، رویاهای جذاب داشت که در آن بلافاصله توسط سه مرد سیاه پوست گرفته شد. او در خواب آهی کشید و با لبخندی لبخندی زد ، انگار به آنچه چشمان بسته اش می دید اشاره سکسکیر تو کس کرد. دوست پسرش که زود از خواب بیدار شده بود و قبلاً موفق به دویدن شده بود ، از حمام خارج شد و چنین تصویری دلسوز باعث هیجان زیادی شد. او حوله ای را که پس از دوش در اطراف باسن خود پیچیده بود ، انداخت و به راحتی روی گهواره او بالا رفت. شخص شروع کرد به آرامی ، با دقت ، مبادا او از خواب بیدار شود و معشوق جوان خود را نوازش کند. از چنین لمس های ملایم او را در خواب گریه کرد و در خواب دید که خروس سیاه چربی اش لب های داغش را لمس می کند و کودک شخصاً آن را در دست گرفت و آنچه را شروع کرده بود ادامه داد. به تدریج ، او مرغ خود را از بین برد ، خود را از آغوش مورفئوس رهایی بخشید و با این حال ، با درک کامل واقعیت آنچه در آن اتفاق افتاده بود ، معشوق خود را عصبانی کرد. در سر زیبای او خواب هنوز دخالت در واقعیت بود و به نظر می رسید سوار بر یک خروس سیاه قوی سوار می شود و سپس ناگهان فهمید که محبوبش او را لعنتی می کند. بنابراین صدای تنفس چشمگیر ارگاسم به وجود آمد ، تا اینکه سرانجام از این واقعیت بیدار شد که دوست پسرش در عمیق کیر غیرقابل تحمل به پایان رسید.