چشمک زن انجمنکیر تو کس

Views: 2847
برایان عاشق کار با زنان سرسبز بود - آنها همیشه مبلغ بیشتری پرداخت می کردند. مشتری امروز هنوز چیزی نبود - او پر از جوانان بزرگ شد. زن آنقدر به پیچ برایان چسبیده بود که فهمید که مدت طولانی رابطه جنسی نداشته است. آن مرد مشتری را در دهان لعنتی ، روی تخت دراز کشید و او نشست. معلوم شد که این زن درخشان است - او آن را دوست داشت هنگامی که او به الاغ و انجمنکیر تو کس جوانان خود تف می کرد ، کلمات کثیف را صدا می کرد. برای رضایت کامل مشتری ، برایان به صورت خود پایان داد و او را مجبور به لیسیدن آلت تناسلی خود کرد.