کیرا از همسایه خود خواست تا لپ تاپ خود را تنظیم کند. کلارک به سرعت خطاب شد و شروع به توضیح چیزی برای او کرد ، اما دخترک از او اطاعت نکرد - ناگهان می خواست از آن لذت ببرد و این عصبانیت را لعنتی کند. او نگاه خفیفی به چشمانش انداخت و با لبخند آن مرد شروع به بیرون کشیدن شلوار کرد. ترس به عقب کشید - همه می دانستند که کلارک هنوز باکره است. انجمن کیر توکص اما کیرا ماندگار بود و بعد از یک دقیقه شلوار قبلاً روی زمین دراز کشیده بود. در کمال تعجب دختر ، کلارک پیچ زیادی داشت. کیرا بلافاصله وارد کار تجارت شد و سهام آن را در دهانش گرفت. این پسر دانشجویی توانا بود - پس از مدتی همسایه خود را روی قهرمان خود کاشت و از قبل شروع به کار کرد. هنگامی که این زوج به پایان رسید ، کیرا همسایه خود را به سمت درب برد. وقتی از وی سؤال شد که آیا او باید چیزی برای راهاندازی لپ تاپ خود داشته باشد ، کلارک فقط لبخند زد و از او خواست که بیشتر اوقات با او تماس بگیرد.