آه ، یادگیری این زبان انگلیسی لعنتی چقدر سخت است ، به خصوص هنگامی که یک کلاهبردار مانند النا سرگئیونا در دانشگاه به او تدریس می کند ... کودک ما انگلیسی انگلیسی کامل نبود ، بنابراین وی از یک دانشجوی مسن تر خواست تا با او همکاری کند تا به نوعی جلسه را پشت سر بگذارد. این مرد نتوانست چنین بدن کوچک و جذاب را با رنگ های طعم خنده دار امتناع کند و با خوشحالی موافقت کرد ، در این ضمن او نقشه عکس جر خوردن کس ای از فعالیت های کاملاً متفاوت را در سر خود ترسیم کرد. در زمان توافق شده ، آنها شروع به اسپاسم كردند و در حین استراحت ، پسر پیشنهاد كرد كه كودك او را به هم نزدیك كند تا مواد را بهتر توضیح دهد. از گرمای اغوا کننده بدن جوان و تازه ، او به راحتی رنج می برد: او کمر باورنکردنی خود را با دست های حریص گرفت ، دهان خود را به لب های او انداخت که به نظر بسیار ناخوشایند بود ، و زبان باتجربه خود را به زبان دلسوز و متورمش فرو کرد. او هلوهای راکد سینه های الاستیک خود را نوازش کرد و با یک بوسه پرشور در کنار او ایستاد ، نیمه کف دست الاغ زیبای خود را با کف دست خویش لمس کرد و احساس کرد موجی از شهوت دیوانه او را پوشانده است ، دیک بزرگش را می بلعید ، لب های بنفش را در میان تنه متورم می چرخاند. پسر کل غار را لیسید ، آب میوه های معطر را پخش کرد ، آن را با یک زبان ماهرانه پردازش کرد ، سپس شکاف صورتی و مخمل صورتی مخملی را در آنجا ترک کرد ، با یک آلت ضخیم سوراخ شکلات شیرین را فشار داد و شیرینی یک شیطان کوچک را خراب کرد.