یک دختر کوچک مناسب و معقول ، استاسیا ، روی پیانو نشسته است و لحن قلبش را پخش می کند ، هنگامی که ناگهان پدر دیوانه اش مشغول اوست که با دو غده بین پاهایش شروع به زدن کلید های میوه ریشه اش می کند. بینی تراشیده و گنگ ، خویشاوند کسل کننده و خزنده ، سعی می کند دختر خود را با دست های کثیف در مکانهایی که بستگان در آن عادت ندارند لمس کنند. اما محارم در این خانواده به اندازه عسل در زنبور عسل شیرین است ، یا یک ورق فلز داغ که تمام روز در زیر آفتاب داغ قرار دارد. استاسا دامن خود را در طبقه بالایی بالا می برد ، دخترش اولین بار نیست که برای کونینیلگوس به پدری کوچک می دهد ، او با دقت در اوردن الاغ خود را با دست های ذوب کردن ، مکیدن روی چوب آبنوس ، با خندیدن روی لب هایش می کند. لحن بسیار غم انگیز عکس کون و کیر از غم و اندوه او در داستان یک پیانیست پیش بینی می شود ، که پدرش به طرز ناامید کننده ای به سختی روی یک ساز موسیقی لعنتی کرد و سپس از پشتی روی مبل استفاده کرد. ظاهرا ، عیار نیز به solfeggio می رود ، زیرا ناله های او در طول آزادی شبیه به یک گرم شدن موسیقی قبل از آواز کر است. نکته عجیب این است که چگونه با چنین سوراخی در الاغ می تواند هنوز در صندلی خود بنشیند و بدون هیچ احساسی روی صورتش حرکت کند؟