ناگهان خواهرزاده نزد عمه تنها رفت و در یک آپارتمان در ساحل به دنبال زندگی اندکی شد. این زن پولدار روزها در حال سوختن غم و اندوه در شراب و دراز کشیدن در کنار ساحل بود ، اما یک بار بلوز برنزه شده دوباره به این صومعه کاملاً پیچیده بازگشت. از پیش نویس ، خانم رسید ، شروع به صدمه زدن به شانه ها و کمر خود کرد. همانطور که شانس آن را داشت ، او به تازگی دوره های ماساژ درمانی خود را تمام کرده بود ، بلافاصله پیشنهاد کرد که عمه او باید ماساژ دهد و در عین حال بدن او را که به طرز حیرت انگیزی حفظ شده است ورزش کند. اما سخنران فصیح اصلاً نیازی به ساماری شدن خوب نداشت - او فیلمکیر تو کون می خواست پسر بچه شیرین خود را بخاطر رابطه جنسی مسخره کند.