نامادری از این فکر جاری بود که می تواند با كون و كير پله هایش بخوابد

Views: 1693
گرگ برای مادر بزرگ خود احساس کرد که بچه ها معمولاً نسبت به همسالان زیبا خود ، که می خواهند لعنتی باشند ، چه احساسی دارند. مرد جوان عاشق همسر پدرش شد ، اشتیاق پرشور او را تحت الشعاع قرار داد ، سوزشی از سوزش در نفس او ، و در نتیجه اعتراف صمیمانه. از دهان کشیش کلماتی در رودخانه ای بی پایان ریخته می شود که به دنبال آن تعارفات زیادی صورت می گیرد. او نتوانست متوقف شود تا اینکه او اعترافات گیلاس دویل را شنید. و زن كون و كير بی پروا از این فکر افتاد که بتواند با فرزند فرزند خود بخوابد. چشمان بلوند با شهوت می درخشید ، که با گذشت هر ثانیه مقدار آن افزایش می یافت. از آنجا که نان آور خارج از شهر بود ، هیچ کاری نمی توانست مانع از بین رفتن نزدیکی زوج متاهل شود.در اتاق خواب ، گرگ مادر لباسی وابسته به عشق شهوانی را جدا کرد و فهمید که چقدر خوش شانس بدن زن است که بی عیب و نقص برخورد کند. او سینه بند خود را از دندان های خود بیرون آورد و در معرض بچه های گرد با نوک سینه هایی که شروع به سفت شدن در عقاب کم رنگ می کردند ، قرار داد. او هنگامی که مادر بزرگ خود را در سرطان گذاشت ، در پرینه زمین قرار داشت تا بتواند قسمت های کمری دو باسن با شکوه را تحسین کند. آلت تناسلی او تقویت می شد تا اینکه مانند یک غربال قدرتمند به نظر برسد ، آراسته با یک الماس سخت در بالا ، اما یک سر ضربان دار به جای جواهرات ظاهر می شود. گیلاس وقتی از مدتها قبل به بازی های تختخواب عادت کرده بود ، به دهانش شیرین می کرد. این ژست در شریک زندگی که می خواست نامادری خود را به یک ارگاسم تابشی برساند ، نوعدوستانه را بیدار کرد. استپسون شروع به لعنت کردن معشوقه شکسته در پست های مختلف کرد ، بدون اینکه متوقف شود فکر کند کجا می تواند جریان جو گل آلود معاون را هدایت کند.