شیرین جادوگر دلپذیر ناتالی به حمام هجوم آورد و متوجه شد كه ناپدری او با سوزن بلند و ضخیم سلطنتی تندرست است. خجالت کمی بلوند را محو نکرد ، برعکس ، یک شیطان کوچک شرور که از همه نگاه ، بوسیله قرمزی ، زیر استرس می بوسید ، لب هایش را با اشتها لیس می زد. یک مرد بالغ به ناپدری خود هشدار داد تا روابط خود را عكس سكسى خارجى با مادرش مشروعیت بخشد ، اما دختر احمق از شنیدن آن امتناع ورزید ، زیرا افکار اساسی او اشباع مبتذل و تصورات کثیف اشباع شده بود ، که او بلافاصله خواستار تحقق آن شد. ، تنه مرطوب یک کبودی طاس را لمس کرد ، تخمهای نوسان را در یک شعار حلق آویز احساس کرد ، و یک دایی شیرین را که مناسب پدربزرگ و مادربزرگش بود بوسید. هاله ماما بلافاصله فاحشه شیطان را در سینه اش گرفت و نوک سینه ها را چنان محکم پیچید که پاهای گره شل شد و به محض اینکه صورت خود را با چوب ایستاده صاف کرد ، دهانش باز شد. گوشت مانند نمک روی زبان مزه نمی گرفت ، به دلیل آب داغ درجه حرارت بالا بود ، هر میلی متر پوست نبض را می لرزاند که به آن نامادری را به کام می داد. این عروسک در عطر ژل دوش نفس کشید ، هلو حتی بیشتر سرش را چرخاند و خودش را تکان داد ، مجبور شد خود را در یک تجمع جنسی درست در اتاق دوش افراط کند و تنها پس از آن روی تخت خواب دراز بکشد ، جایی که معمولاً ناپدری او را صرف مادر می کند!