صبح گالری کیر وکس آمد

Views: 1087
پیرمرد بزرگ نوه اغواگر خود را بسیار دوست دارد و کمی تعجب را برای او آماده کرد: او صبح به اتاقش آمد و هدیه ای را تحویل داد. دختر بسیار خوشحال است ، شروع به بوسیدن پدربزرگ خود می کند ، صورت خود را روی گونه سبیل خود مالیده و دست های خود را بر روی آلت تناسلی خود قرار می دهد. او گالری کیر وکس تصمیم گرفت از پدربزرگش کاملاً تشکر کند ، و او به هیچ وجه با نوه شیطان خود ضد احمق نبود. زیبایی شروع به نوازش خروس سرسخت خود با لب هایش می کند و چنان شیرین می خورد که پدربزرگ آزادی خواهان او را ترغیب می کند تا کمی از سهام تیز خود سوار شود. نوه ای که عضو آن سوار می شود کمی ناله می کند ، تمام می شود و ظاهراً آن جهش ها را دوست دارد.