اگر اتفاقی بیفتد ، مطمئناً اتفاق خواهد افتاد. چقدر او به شوهر جوانش التماس کرد که سوار بر سبد قوت پدرش شود. آن مرد طولانی و منطقی امتناع کرد ، و کاملاً می فهمید که چطور می تواند تمام شود. و او درست بود! یک زن سوار نارنجک میمون می شود! او موفق شد سپر را در یک پارکینگ نیمه خالی پخش کند! چه باید کرد! کودک باردار به سرعت راهی پیدا کرد: او را به آشنای قدیمی خود ، که مدتها او را پریشان کرده بود ، صدا می زد و با او می خوابید! و او پول را پرداخت می کند! بچه خیلی لبخند نمی زد ، از طرف دیگر ، پاپ دست سنگین داشت ، هیچ تمایلی به دریافت لیولی وجود نداشت. و او موافقت كرد. لازم نیست مدت طولانی صبر کنیم و حالا این خانم به طرز ماهرانه ای متوقف نشده است به یک مرد که در جستجوی "نور" بود ، بشکه ای جامد را با لب های روشن ، مانند جاروبرقی که برای او آزار دهنده است ، جلا دهد. اما شوهر ، که اکنون ثروتمند است ، چاره ای جز نگاه کردن به جهش ناچیز خود که در اثر شهوت باریک در اعضای چربی تنگ شده ، ندارد و با کمترین کارش برای از بین بردن کرکره استفاده می کند. فقط به او اجازه داده شد همسر تندرست خود را از ضربات سنگین زانو بزند. و بعد ، وقتی مرد پرداخت و راضی تبخیر شد ، او با چشمان صادقانه به او نگاه کرد و قول داد هرگز دیگر عکسهای سکسی کیر و کوس رانندگی نکند ... خوب ، شاید یک بار ... دو ... حالا او می داند چگونه مشکل را حل کند ...