جادوگر جان برای تعطیلات برای خوردن و نوشیدن شیر به روستای خاله ماتریون بری می رود ، بنابراین به نظر نمی رسد که مانند پشتی هم سن و سال همسالان باشد. به محض ورود ، دانش آموز توجه می کند که هیچ مردی در هیچ خانه ای وجود ندارد ، گویی همه آنها از ناامیدی منقرض شده اند. جمعیت زن با استقبال مهمانانی که مسیرهای مورد ضرب و شتم را طی می کند ، به علاوه ، نه تنها در بین دختران جوان بلکه در میان شکارچیان باتجربه که شادی فعالیت های جنسی را فرا گرفته اند ، مورد علاقه و علاقه قرار می گیرد. در طول جشن ، فرزند عمو فدوت کوزمیچ اعتراف می کند که تنها صد مایل در منطقه واقع شده است ، بنابراین او تا زمانی که سیلوشکی کافی داشته باشد ، به جمعیت زن خدمت می کند. جان بلافاصله نفهمید که چگونه یک اقوام به زنان محلی خدمت می کند ، زیرا او یک دانش آموز بی تجربه در امور عاشقانه بود و فقط در مورد سکس کتاب می خواند. کوزمیچ برای از بین بردن بار سنگین موجود در مزرعه اینگوین نیاز به اجرای یک برنامه آموزش پمپ شیر اضطراری دارد. تعطیلات روستا نشان می داد که شهروندان زمین های بکر را شخم می زنند ، اما در عوض او بسیاری از بیدمشک ها را فیلمکیر تو کون شخم می زند.