اواخر شب ، آنا مروارید پر زرق و برق ، به سمت توالت بازار ، که برای بازسازی بسته بود ، دوید. این خانم شیک پوش ، انتظار نداشت که کسی در ساختمان باشد ، بنابراین او با آرامش شورت خود را رها کرد و به راحتی روی صندلی توالت پوشانده شده از کاغذ توالت پوشانید تا پوست کند. به طور ناگهانی درب خزید ، صدای ضربه زدن به چرخ نزدیک اتومبیل شنیده شد و باعث شد که syssukh بایستد و بایستد تا از طریق بازتاب کم نور آینه ، به شخص دیگری نگاه کند. در آینه کثیف ، دختر خانمی نظافت کننده به نام سیندی امید را دید که به طرز شگفت آوری بسیار زیبا ، بسیار لاغر ، ظریف و همچنین دقیقاً اشتیاق سالم برای تجارت نبود. بوی تند ادرار به بینی دماغه پلیمری نمی خورد ، روشنایی غمناک حال و هوای شهوانی ایجاد می کرد و ادرارهای نر نیز مانند تماشاگر به فتیشیست که آنرا حمل کرده بود نگاه کردند. آنیتا مروارید غافل نشد ، شب تمیزکننده او را از درب لباس های گران قیمت از داخل کابین بیرون کشید ، سینک را فشار داد و شروع به گرفتن بدن وی با دستان کرد ، مانند روسپی های مضحک یک زن جستجوی زن. دخترک لباس زیر لباس های گران قیمت و کفش های شیک پوشیده بود ، او چند اسباب بازی جنسی در سبد خرید خود داشت ، در صورتی که کار در شیفت شب خسته عکس کیر کوس کون کننده باشد! رویدادهای بیشتر شبیه یک رویا وابسته به عشق شهوانی شگفت انگیز و کثیف بود ...