این برای این کودک اغواکننده چقدر دشوار بود! و برای کمک به او ، آنها به طور خاص یک معلم را استخدام کردند ، که باید برای همه جوجه های جوان توضیح دهد. اما حتی با وجود چنین معلمی با استعداد ، کودک نتوانست وظایف خود را برطرف کند و مرتباً مراقبت می کرد. آن مرد فهمید که آب نبات فقط برای استراحت برای غلبه بر هیجان و تمرکز او نیاز به استراحت دارد ، بنابراین او به آرامی دختر جذاب را روی تخت قرار داد و به آرامی خودش را از نزدیک فشرد ، شروع به نوازش بیدمشک صورتی خود با دست کرد. این دختر در ابتدا از چنین عاقبت حیرت زده شده بود ، اما انگشتان هوشمند او کار خود را می دانست ، به خصوص که او قبلاً خرچنگ خود را گذاشته بود و به پردازش باسن خوشمزه خود ادامه می داد. و فاحشه جاری بود! او با احساس اینکه آمادگی کیر و کوس متحرک کامل دارد ، او شورت های سفید کوچک خود را پایین آورد و بدون هشدار وارد غار مرطوب مخملی مخلوط شد و سعی کرد با دقت و دقت حرکت کند. هاستلر با خوشحالی وحشی ناله کرد و حرکات خود را با جدیت موج زد. و سپس ، با تشکر از درک نامحسوس او از مشکلات ناامیدی ، پیچ و مهره خود را به دهان گرم خود فشار داد. او از استعداد دانش آموز خود شگفت زده شد و به عنوان پاداش او دوباره لعنتی ، اما به طور جدی تر با ورود به گربه های سیری ناپذیر که او از او التماس کرد این کار را انجام دهد.