پسری ترسیده برای انتخاب یک دوست دختر جنی آمد و مادرش دخترش را برای ماندن در کنار مادربزرگش فرستاد. دارلینگ عجله داشت ، بنابراین او تمام مکاتبات غیراخلاقی روی میز خود را فراموش کرد ، که مادرم زحمت کشیدن را با جزئیات می خواند. به نام شور و شوق ، داوا فاکس به مرد جوان نوشت که وی بیاید. ابزار دستکاری فقدان ادعای والدین و احتمال حمله هوشیارتر به تراکرومهای فضایی آنها بود. مامان می خواست یک مرد جوان را به اسارت بگیرد تا لذت همه ناهنجاری هایی را که با او داشت با دخترش عکس کوس و کون وکیر تجربه کند. فریب دادن پسر برای این کار دشوار نبود ، زیرا برای بیدار کردن نعوظ کافی بود که باسن گسترده خود را ببندید ، الاغ خود را روی دامن بگذارید و بگذارید چشم مهمان مربوطه از طریق گردنبند باز دهانه های بین سینه خود را ببیند. اوه نه ، این یک آزمایش وفاداری نبود ، فقط یک خاله بالغ می خواست با یک زن جوان جوجه بکشد!