لیزا رووی چند تخته سنگی بزرگ در بستر دارد. شاید یکی از سنگ ها روی سر یک زن جوان افتاده باشد ، زیرا هیچ توضیحی دیگر برای این واقعیت که او انتهای سیاه و سفید نسبت های غول پیکر را تحسین می کند ، وجود ندارد. یک دختر فقط می تواند یک مولوفی را از باشگاه یک عاشق سیاه پوست بیرون بکشد ، اما حداقل باید یک ساعت کار پا را انجام دهد. این خانم قهوه ای نتواند نوار گسترده ای را بخورد ، صدمه می زند تا او را در واژن بکشد ، و هنوز تصمیم نگرفته است الاغ خود را که تقریباً دو برابر بیشتر است ، ببندد. یک پوره جذاب ، تمام تلاش خود را انجام می دهد ، سعی می کند معشوق خود را با بدن لاغر خوشحال کند ، اما جدا از تنفس عکس دوکیردریک کس سنگین ، از شریک زندگی خود نمی درخشد. شاید این بهترین باشد ، زیرا اگر سوت فعال شدن در رختخواب را انتخاب کند ، با معرفی یک فالوس ، یک شلخته سفید ، شروع به اصلی شدن می کند ، یک دوره جراحی را برای آب دادن به سوراخ های پاره شده سفارش می دهد!