ویرجینیا بلوند دیگر زیبایی میانسال نیست ، او یک بانوی سرسخت بالزاک است که با فروش مجدد ارزشهای قدیمی توانسته است ثروت خود را در کل زندگی سرگرم کند. در دارایی عکس کیربزرگ توکس او ، بسیاری از نقاشی های اصلی نویسندگان مشهور جهان ، مبلمان عتیقه ، حک شده از قرن گذشته وجود دارد ، و این همیشه سارقان را به خود جلب می کند. یک روز یک میلیونر عادت داشت به یک رستوران مراجعه کند ، اما ناگهان برنامه های او تغییر کرد ، ظاهراً پنجمین دختر چاپلوسی دچار مشکل شد. دو مرد نقاب دار ، با اسلحه بر روی کمربند خود ، به هدف جواهرات ، وارد اموال او شدند ، اما ارزش اصلی آن بیدمشک ویرجینیا است که پس از سالها باکره ماند. باکره پنجاه و سه ساله برای نامزد عادلانه ، بی عیب و نقص ، شهرت خود شروع به جنگ کرد و با چنگ زدن به دزدهای برهنه خود ، به اسارت درآمد. اما هنگامی که دست این مرد به لبان او لمس کرد ، آنها پوشش گیاهی را در طرفین مأموریت جدا کردند ، هود چرمی را که از کلیتوریس محافظت می کرد ، برداشته و نخود فرنگی کوچک و بیرون زده او را ماساژ داد ، شروع به تیره شدن چشم ها کرد ، پاهای او به عرض شانه پهن شد و با شدت از واژن سرازیر شد. ویرجینیا واقعاً نمی خواست به عنوان یک بزرگسال ، باکره شود ، وقتی که بچه هایش به شکم آرام می چسبند ، الاغ او را یادآور کشمش های خشک می کند ، اما فراق با کالاهای اکتسابی گرانبها حتی قوی تر از باکره ای است که به هیچ کس اهمیت نمی دهد.