من با یک پسر فیلمکیر کس آشنا شدم

Views: 1049
این شیرین جذاب با مردی دوست داشتنی ملاقات کرد. او در ارتباطات غیرقابل توصیف ، باهوش و خوب خواندن ، بی ادب و خجالتی بود و حتی نمی توانست تصمیم ببوسد. و سپس مرغ تصمیم گرفت همه چیز را در دستان ماهر خود بگیرد. یک روز ، بدون خجالت ، او به سادگی او را به اتاق خواب خود برد و او را در آغوش پرشوری روی فیلمکیر کس تخت گذاشت. او با بوسه ای بی نهایت طولانی ، سرسخت و پر مصرف ، سعی کرد یخ فروتنی را که او را به هم وصل می کرد ، پاره کند و البته او به طرز باورنکردنی موفق شد. او همچنین به دلهای عزیز خود پاسخ داد و به تدریج آرامتر شروع به گره خوردن دست و پا های الاستیک نفیس خود کرد و او با کمک به او در مقابله با لباس های منحرف ، عضو خود را گرفت ، که به نظر می رسد اندازه بسیار چشمگیر ، عضو است. . به محض اینکه او تنه شنا خود را برداشته و میله های عضو بالا را در دستان خود گرفت ، بلافاصله با سر عظیم او روی دهان بزرگش افتاد. او فقط زرق و برق دار بود! و کودک هر وقت عمیق تر با لذت می بلعید ، به نوازش گوشت سخت خود با زبان بازیگوش شدید خود ادامه می دهد. مردی که اگرچه برای چنین دنباله ای از عصر آماده نبود ، به سرعت خود را آماده کرد و به زودی شلخته جوان در حال حاضر با قدرت و سر به سر دیک موی سرخ خود می چرخید و گربه هایش را سوراخ می کرد ، با میل خیس می شد.