شورشی میلا مارکس خانه والدین خود را ترک کرد ، مدرسه را ترک کرد و در خیابان ها سرگردان شد. نیاکان با ترس از این که متجاوز به یک دختر دعوتگر تبدیل شود ، بیانیه ضرر را به پلیس ارائه سکسکیر توکس می دهند. دیو با خانواده اش آشنا است و در زمینه اجرای قانون کار می کند ، پیدا کردن یک احمق افتاده برای او ساده تر است تا او را به مسیر خود برگرداند. هنگامی که او فراری را بدست می آورد ، در برابر یک افسر پلیس مقاومت می کند ، نام های خود را با کلمات نامفهوم صدا می زند ، و رفتار ناعادلانه ای انجام می دهد. دیگر لازم نیست مدتها به یک تعصب فرار کنید: یک افسر پلیس آمریکایی صالح ، راز مکان مخفی خود را نگه داشته است ، جایی که بسیاری از جنایتکاران پس از اعدام ، اعتراف صمیمانه ای را نوشتند.